نخجیرزن

لغت نامه دهخدا

نخجیرزن. [ ن َ زَ ] ( نف مرکب ) شکارچی. صیاد. نخجیرافکن :
یلان کماندار نخجیرزن
غلامان ترکش کش تیرزن.سعدی.و ایشان [ خرخیزیان ] آتش را بزرگ دارند و مرده را بسوزانند و خداوندان خیمه و خرگاهند و شکار کنند و نخجیرزنند. ( حدود العالم ).

فرهنگ معین

( ~ . زَ ) (ص فا. ) شکارچی ، صیاد.

فرهنگ فارسی

شکارچی صیاد نخجیر افکن .

ویکی واژه

شکارچی، صیاد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم