نجادت

لغت نامه دهخدا

نجادت. [ ن َ دَ ] ( ع مص ) نجادة. رجوع به نجادة شود.
نجادة. [ ن َ دَ ] ( ع مص ) دلیر و مردانه گردیدن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). نجدة. ( منتهی الارب ). شجاع و درگذرنده بودن در اموری که دیگران از آن عاجزند. نجدة. ( از المنجد ).
نجادة. [ ن ِ دَ ] ( ع اِمص ) حرفه نَجّاد. ( از المنجد ). فراش دوزی. بالین دوزی. عمل نجاد. رجوع به نجّاد شود.

فرهنگ فارسی

نجاده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال احساس فال احساس فال کارت فال کارت فال فرشتگان فال فرشتگان