مناخر

لغت نامه دهخدا

مناخر. [ م َخ ِ ] ( ع اِ ) ج ِ منخر، به معنی سوراخ بینی. ( غیاث ) ( آنندراج ). ج ِ منخر. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). منخرین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
پس آنگه دهن شوی و بینی سه بار
مناخر به انگشت کوچک بخار.( بوستان ).رجوع به منخر شود.

فرهنگ عمید

= منخر

فرهنگ فارسی

جمع منخر به معنی سوراخ بینی . جمع منخر .

ویکی واژه

مناخر (جمع مناخر‌ها)جمع منخر
به معنی سوراخهای بینی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال احساس فال احساس فال انبیا فال انبیا فال حافظ فال حافظ