ملامسه

لغت نامه دهخدا

ملامسه. [ م ُ م َ س َ /م ِ س ِ ] ( از ع ، مص ) مأخوذ از تازی ، همدیگر را سودن با دست. ( ناظم الاطباء ). ملامسة. || جماع کردن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ملامسة و ملامست شود.

فرهنگ معین

(مُ مِ س ) [ ع . ملامسة ] (مص م . ) یکدیگر را لمس کردن .

فرهنگ فارسی

ملامست: یکدیگررالمس کردن، بهم دست مالیدن
۱ - ( مصدر ) لمس کردن یکدیگر را دست مالیدن بهم .
یکدیگر را لمس کردن . یکدیگر را بسودن . یکدیگر را به دست بسودن .

ویکی واژه

ملامسة
یکدیگر را لمس کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال قهوه فال قهوه فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال رابطه فال رابطه