مغادرت

لغت نامه دهخدا

مغادرت. [ م ُ دَ / دِرَ ] ( از ع ، مص ) با یکدیگر بیوفایی کردن. ( غیاث ).
مغادرة. [ م ُ دَ رَ ] ( ع مص ) بگذاشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). ماندن. ( ترجمان القرآن ). ماندن و گذاشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ترک کردن کسی را و باقی گذاشتن. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). برجای ماندن. باقی گذاشتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

(مُ دَ یا دِ رَ ) [ ع . مغادرة ] (مص م . ) ترک کردن ، باقی گذاشتن ، به جا گذاشتن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ترک کردن باقی گذاشتن بجا گذاشتن .
با یکدیگر بیوفایی کردن

ویکی واژه

مغادرة
ترک کردن، باقی گذاشتن، به جا گذاشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال رابطه فال رابطه فال فرشتگان فال فرشتگان