محاربی

لغت نامه دهخدا

محاربی. [ م ُ رِ بی ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به محارب بن دثار. || منسوب است به قبیله محارب. ( از انساب سمعانی ).
محاربی. [ م ُ رِ ] ( اِخ ) محارب بن محمد المحاربی السدوسی ، مکنی به ابوالعلاء قاضی شافعی متوفی در 359 ( هَ. ق. ) از نسل محارب بن دثار. از مردم بغداد است و عالم به اصول و تألیفی در رد مخالفان از جهمیه و قدریه و غیر آنان دارد. ( الاعلام زرکلی ).
محاربی. [ م ُ رِ ] ( اِخ ) عبدالحق بن غالب بن عطیة ( 481 تا 542 هَ. ق. ). از محارب قیس غرناطی است و ابومحمد کنیه دارد. مردی مفسر و فقیه و دانای احکام و حدیث است و شعر نیز می سروده است و صاحب تألیفات است و به سال 541 یا 546 هَ. ق. در لورقه درگذشته است. ( الاعلام زرکلی ).
محاربی. [ م ُ رِ ] ( اِخ ) لقیط بن بکیر نصربن سعید از بنی محارب از قیس عیلان متوفی در 190 هَ. ق. مردی راوی و از دانایان به ادب و اخبار و از مردم کوفه است و شعری نیک دارد و تألیفاتی چون «النساء» و «السمر» و «اللصوص ». ( الاعلام زرکلی ).

فرهنگ فارسی

لقیط بن بکیر بن نصر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] محاربی (ابهام زدایی). محاربی ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • ابن عطیه محاربی، مفسر و محدث مالکی مذهب• تلید بن سلیمان محاربی کوفی، محدّث و راوی شیعی، مکنّا به ابوادریس از اصحاب امام صادق (علیه السلام)
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی فال آرزو فال آرزو فال لنورماند فال لنورماند