متصفح

لغت نامه دهخدا

متصفح. [ م ُ ت َ ص َف ْ ف ِ ] ( ع ص ) نظرکننده در ظاهر کار و جستجوی آن نماینده. ( آنندراج ). کسی که می نگرد ظاهر چیزی را و جستجو کننده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تصفح شود. || آزماینده. ( ناظم الاطباء ). || ملاحظه کننده. ( ناظم الاطباء ) : و آخر ختم برمضاحکی چند و هزلیات کنم تا متصفحان این کتاب... بدان تفرجی کنند. ( راحة الصدور ). تا متصفحان این مجموع و متأملان این سطور هر یک برحسب نظر و دقت خاطر نصیب گیرند. ( سند بادنامه ص 24 ). و رجوع به تصفح شود.

فرهنگ عمید

ملاحظه کنندۀ صفحه به صفحه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال نخود فال نخود