لارما

لغت نامه دهخدا

لارما. ( اِخ ) موضعی در «میان سی » از هزار جریب مازندران. ( مازندران و استرآباد رابینو ص 121 و 124 بخش انگلیسی ). دهی از دهستان گلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری. واقع در 39 هزارگزی جنوب ساری و دو هزارگزی خاوری راه عمومی دودانگه و رودخانه تجن. کوهستانی و جنگلی. معتدل و مرطوب و مالاریائی. دارای 300 تن سکنه. زبان فارسی و مازندرانی ، آب از رودخانه تجن. محصول برنج و غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

موضعی در میان سی از هزار جریب مازندران

فرهنگ اسم ها

اسم: لارما (دختر، پسر) (فارسی)
معنی: نام روستایی در استان مازندران
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال میلادی فال میلادی فال نخود فال نخود فال ماهجونگ فال ماهجونگ