قاحه

لغت نامه دهخدا

( قاحة ) قاحة. [ ح َ ] ( ع اِ ) گشادگی میان سرای. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ، قوح. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
قاحة. [ ح َ ] ( اِخ ) نام موضعی است نزدیک مدینه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). منزلی است میان راه مکه و مدینه که میان عثبانه و هبط العرج قرار دارد. ( از نزهة القلوب ج 3 ص 170 ).

فرهنگ فارسی

نام موضعی است نزدیک مدینه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشق فال عشق فال کارت فال کارت فال زندگی فال زندگی