لغت نامه دهخدا فساینده. [ ف َ ی َ دَ / دِ ] ( نف ) فسای. افسون گر و رام کننده. ( برهان ) : به چاره گری زیرک هوشمندفسون فساینده را کرد بند.نظامی.
فرهنگ عمید ۱. رام کننده.۲. = افسونگر: به چاره گری زیرک و هوشمند / فسون فساینده را کرد بند (نظامی۵: ۸۵۹ ).