فرجامانیدن

لغت نامه دهخدا

فرجامانیدن. [ ف َ دَ] ( مص ) به آخر و به انتها و به اتمام رسانیدن. کامل کردن. انتها دادن. منتهی کردن. اتمام. ( یادداشت مؤلف ). در پهلوی فرجامینیتن است. رجوع به فرجام شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت فال جذب فال جذب فال فرشتگان فال فرشتگان