فراز کشیدن

لغت نامه دهخدا

فراز کشیدن. [ ف َ ک َ / ک ِ دَ ]( مص مرکب ) پیش کشیدن. به سوی خود کشیدن :
چو من فراز کشیدم به خویشتن لب او
دل حسود ز غم خویشتن فراز کشید.فرخی سیستانی.- خویشتن فراز کشیدن ؛ درهم شدن از غصه و رنج. رجوع به فراز شود.
|| بالا کشیدن و از غلاف درآوردن شمشیر و مانند آن را :
تیغ چون بر سری فراز کشند
ریگ ریزند و نطع بازکشند.نظامی.

فرهنگ معین

( ~ . کِ دَ ) (مص م . ) ۱ - پیش کشیدن ، به سوی خود کشیدن . ۲ - بیرون کشیدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - پیش کشیدن بسوی خود کشیدن ۲ - بالا کشیدن از غلاف در آوردن ( شمشیر و مانند آن را ) .

ویکی واژه

پیش کشیدن، به سوی خود کشیدن.
بیرون کشیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال تاروت فال تاروت استخاره کن استخاره کن فال نخود فال نخود