فاقره

لغت نامه دهخدا

( فاقرة ) فاقرة. [ ق ِ رَ ] ( ع اِ ) بلا. || ( اِمص ) سختی. ( منتهی الارب ). ج ، فواقر. || پشت مازوی. ( زمخشری ). || کار سخت بزرگ که بشکند مهره پشت را. ( ترجمان جرجانی ).

فرهنگ فارسی

بلا سختی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی فَاقِرَةٌ: آسیب دیدن ستون فقرات (از ماده فقر است )
معنی تَظُنُّ: می داند(درآیه "تَظُنُّ أَن یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ " ظن به معنی علم است)
ریشه کلمه:
فقر (۱۴ بار)
«فاقِرَة» از مادّه «فقرة» (بر وزن ضربة) و جمع آن «فقار» به معنای مهره های پشت است; بنابراین «فاقِرَة» به حادثه سنگینی می گویند که مهره های پشت را در هم می شکند، و «فقیر» را از این رو فقیر گفته اند که گویی پشتش شکسته است.
«فاقِرَة» صفت برای موصوف محذوفی است، و در تقدیر «داهیة فاقرة» می باشد، و «تَظُنُّ» فعل است که فاعل آن «وُجُوه» است، و در تقدیر «ارباب الوجوه» یا «ذوات الوجوه» می باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت فال انگلیسی فال انگلیسی