غنجل

لغت نامه دهخدا

غنجل. [ غ ُ ج ُ ] ( ع اِ ) سیاه گوش. ج ، غَناجِل.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بترکی قره قولاق یا قره قولاخ گویند. فُرانِق. پروانه. پروانک. تَفَه. عناق الارض.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود فال رابطه فال رابطه فال اعداد فال اعداد