طرنجیدگی

لغت نامه دهخدا

طرنجیدگی. [ طُ رَ دَ / دِ ] ( حامص ) کشیدگی. ترنجیدگی : و تمدد را به پارسی طرنجیدگی گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و خطها و شکنهای پوست پیشانی ، بسبب طرنجیدگی پوست ناپیدا شود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و این درست نیست ، از بهر آنک اگر علت اندر جانب راست بودی نقصان حس و طرنجیدگی عضله ها اندر آن جانب بودی. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال عشقی فال عشقی فال نخود فال نخود فال زندگی فال زندگی