صورت انگیختن. [ رَ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) صورت آفریدن. ابداع. نقش بستن. نقاشی کردن : فکرت من در تو نیست در قلم قدر توست کو بتواند چنین صورتی انگیختن.؟رجوع به صورت ، صورت آفرین و صورت آرا شود.
فرهنگ معین
( ~ . اَ تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) نقش زدن .
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - نقاشی کردن صورتی را نقش چیزی را کشیدن . ۲ - ابداع کردن ایجاد کردن .