شکرزخمه
شکرزخمه. [ ش َ ک َ زَ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از رسیدن تیر است برنشانه. ( انجمن آرا ) ( برهان ) ( آنندراج ). تیری که بر نشانه رسد و برخورد کند. ( ناظم الاطباء ) :
چون ز کمان تیر شکرزخمه ریخت
زهر ز بزغاله خوانش گریخت.نظامی.همی رفت بر باد چون نفس مطرب
ز تیرشکرزخمه جانهای شیرین.ابوالبرکات ( از آنندراج ).
( ~ . زَ مِ ) [ سنس - فا. ] (اِمر. ) (کن . ) رسیدن تیر به نشانه .
رسیدن تیر به نشانه .
(کن.)
رسیدن تیر به نشانه.