لغت نامه دهخدا
همچو سگ دربدر به دریوزه
خواند مر زهر را شکربوزه.سنایی ( از انجمن آرا ).به یاد بوسه منه خوان خوردنی که بود
تفاوتی ز شکربوزه تا شکربوسه.نزاری قهستانی ( از بهار عجم ).شکربوزه با نوک دندان به راز
شکرخواره را کرده گردن دراز.نظامی ( از آنندراج ).هر شکرپاره که درمیرسد از عالم غیب
بر دل ریش عزیزان نمکی می آید.سعدی.و رجوع به شکربوره شود.