شانیدن

لغت نامه دهخدا

شانیدن. [ دَ ] ( مص ) بمعنی شانه کردن. ( آنندراج بنقل از غیاث اللغات ). || حلاجی کردن. ( ناظم الاطباء ). || مخفف نشاندن. ( غیاث اللغات بنقل از جهانگیری ). رجوع به شاند و شاندن شود.

فرهنگ عمید

= شاندن١

فرهنگ فارسی

بمعنی شانه کردن یا حلاجی کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال انگلیسی فال انگلیسی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال قهوه فال قهوه