سکب. [ س َ ] ( ع مص ) ریزانیدن آب. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). ریختن آب. ( منتهی الارب ) ( دهار ). || پیاپی شدن باران پیوسته بزرگ قطره. || اذان گقتن مؤذن. ( منتهی الارب ). || ( ص ، اِ ) مرد درازبالا. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || نوعی از جامه باریک. ( منتهی الارب ). نوعی جامه. ( اقرب الموارد ). || مس یا ارزیر. || اسب نجیب تیزرو، فراخ گام ، سبکروح ، بانشاط. || کار لازم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || باران پیوسته بزرگ قطره. ( منتهی الارب ). الهطلان الدائم. ( اقرب الموارد ). || ( اِخ ) نام اول اسبی که در ملک آنحضرت ( ص ) درآمد و بدین معنی به تحریک هم آمده است. و آن کمیت سپید پیشانی و هر چهار دست و پای سفید و دست راست او مطلق بود. ( منتهی الارب ). سکب. [ س َ ک َ ] ( ع اِ ) درختی است خوشبو. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شقائق النعمان. ( اقرب الموارد ). لاله. ( منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
ریختن آب یا مایع دیگر.
فرهنگ فارسی
درختی است خوشبو یا شقائق النعمان لاله .
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار) «سکب» (بر وزن کبک) در اصل به معنای «ریزش» است; و از آنجا که ریزش آب از بالا به پایین، به صورت آبشار، بهترین مناظر را ایجاد می کند ، زمزمه های آن گوش جان را نوازش می دهد، و منظره آن چشم را فروغ می بخشد. این امر یکی از مواهب بهشتیان قرار داده شده است. زیختن و ریخته شدن. . یعنی اصحاب یمین در سایه و همیشه و در کنار آب روان اند در المیزان آمده: گفتهاند ظلّ ممدوه سایهای است که آفتاب آن را نبرد آن باقی و پیوسته جاری باشد. این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است.