لغت نامه دهخدا
سمندور. [ س َ م َ ] ( اِخ ) نام ولایتی است که از آنجا عود آورند. ( برهان ) ( جهانگیری ). شهری است نزدیک ملتان. ( منتهی الارب ) :
از سمندورتا بخیزد عود
تا همی ساج خیزد از سندور.خسروی.ز خرخیز و سمندور و ز کافور
بیارد بوی مشک و عود و کافور.فخر گرگانی ( از جهانگیری ).