سریشیدن

لغت نامه دهخدا

سریشیدن. [ س ِ دَ ] ( مص ) سرشتن. خمیر کردن آرد و مانند آن. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(س دَ ) (مص م . ) نک سرشتن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ( سرشت سرشد خواهد سرشت بسرش سرشنده سرشته ) ۱ - مخلوط کردن آغشته کردن . ۲ - خمیر کردن . ۳ - خلق کردن آفریدن .

ویکی واژه

نک سرشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم