سرموج

لغت نامه دهخدا

سرموج. [ س َ ] ( معرب ، اِ مرکب ) نوعی از موزه. چارق. پاتاوه.گتر . ( دزی ج 1 ص 650 ).

فرهنگ فارسی

نوعی از موزه . چارق . پا تاوه . گتر

فرهنگستان زبان و ادب

{head wave} [ژئوفیزیک] موجی که با زاویۀ بحرانی وارد لایه ای با سرعت زیاد شود و با همان زاویه نیز به محیط اول برگردد

ویکی واژه

موجی که با زاویۀ بحرانی وارد لایه‏ای با سرعت زیاد شود و با همان زاویه نیز به محیط اول برگردد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال کارت فال کارت فال فنجان فال فنجان فال عشقی فال عشقی