لغت نامه دهخدا سرداوه. [ س َ وَ / وِ ] ( اِ مرکب ) سرداب و سردابه. ( آنندراج ). بدان کلمات رجوع شود. لهجه ای است در سردابه که در جنوب خراسان نیز متداول است.
ویکی واژه سرد+آو+ه سرداب، سردابه. خانهی زیرزمینی که تابستان در آنجا بهسر ببرند.جایی که در زیرزمین برای خاکسپاری مردگان یا گذاشتن تابوت مرده درست کنند.