زودشکن

لغت نامه دهخدا

زودشکن. [ ش ِ ک َ ] ( نف مرکب ) ترد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : خربق سیاه... زودشکن باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً ). بوره ارمنی بهتر باشد...متخلخل و زودشکن و سپید و یا گلگون بود. ( ایضاً ).

فرهنگ فارسی

ترد خربق سیاه زود شکن باشد

دانشنامه عمومی

زودشکن ( نام علمی: Ochna pulchra ) نام یک گونه از سرده چشم کبوتری ها است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم