زنچک

لغت نامه دهخدا

زنچک. [ زَ چ َ ] ( اِ مرکب ) قحبه. زن فاحشه. ( آنندراج ). زن فاحشه و روسپی. زن ناپارسا و ناپاک. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ عمید

زن بدکار، روسپی، فاحشه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال آرزو فال آرزو فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال احساس فال احساس