زخیدن. [ زَ دَ ] ( مص ) ناله حزین کردن.در سنسکریت شوچ بمعنی مذکور هست و شین تبدیل به زاءو جیم تبدیل به خاء میشود. مولوی گوید : جانب تبریز آ از جهت شمس دین چند در این تیرگی همچو خسان میزخی. باقی مشتقات را هم شاعر میتواند استعمال کند. ( فرهنگ نظام ). رجوع به رخیدن و زخ و زخار شود.