زخمه ساختن

لغت نامه دهخدا

زخمه ساختن. [ زَ م َ / م ِ ت َ ] ( مص مرکب ) نواختن. ساختن آهنگ. زخمه زدن. زخمه سازی :
بالای مدیح تو سخن نیست
کس زخمه نساخت برتر از بم. خاقانی.مطرب چه زخمه ساخت که در پرده سماع
بر اهل وجد و حال در های و هوی ببست.حافظ.

فرهنگ معین

( ~. تَ ) (مص ل . ) آهنگ ساختن .

فرهنگ فارسی

آهنگ ساختن
نواختن ساختن آهنگ زخمه سازی زخمه زدن

ویکی واژه

آهنگ ساختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم