رنگناک

لغت نامه دهخدا

رنگناک. [ رَ ] ( ص مرکب ) رنگین. ملون. رجوع به رنگین شود :
سنبل بخشایش از او تابناک
لاله آمرزش از او رنگناک.عرفی ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

دارای رنگ، رنگین.

فرهنگ فارسی

رنگین ملون
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال فنجان فال فنجان فال امروز فال امروز فال کارت فال کارت