رازنج

لغت نامه دهخدا

رازنج. [ زِ ن َ ] ( معرب ، اِ ) رازیانه. رازیانج. باد تخم ، بسباسه. ( دزی ج 1 ص 493 ). رجوع به رازیانه و باد تخم و بسباسه شود.

فرهنگ عمید

= رازیانه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال چای فال چای فال سنجش فال سنجش فال انبیا فال انبیا