ذان

لغت نامه دهخدا

ذان. [ ن ِ ] ( ع اِ ) اسم اشاره قریب است. این دو مرد.
ذان. ( پسوند ) چنانکه دان مزید مؤخر بعض اسماء امکنه است چون ورذان و غیره.
ذان. ( ع اِ ) عیب. ذاب. ذام. ذین. ذیم. آهو.

فرهنگ فارسی

عیب . ذاب . آهو .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال شمع فال شمع فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اوراکل فال اوراکل