خوردگی ـ خستگی

فرهنگستان زبان و ادب

{corrosion fatigue} [خوردگی] عمل توأم خوردگی و خستگی ناشی از تنش دوره ای که به شکست فلز منجر می شود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم