خنیق

لغت نامه دهخدا

خنیق. [ خ َ ] ( ع ص ) خبه کرده شده. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

فرهنگ فارسی

خبه کرده شده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال احساس فال احساس فال ای چینگ فال ای چینگ فال سنجش فال سنجش