خشکوا

لغت نامه دهخدا

خشکوا. [ خ ُش ْک ْ ] ( اِ ) خشکفا. خشکبا. نان خمیر برنیامده و فطیرباشد. ( برهان قاطع ). رجوع به خشکبار و خشکفا شود.

فرهنگ عمید

نانی که خمیر آن ور نیامده است، نان فطیر.

فرهنگ فارسی

خشکفا خشکبا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم