حفائر

لغت نامه دهخدا

حفائر. [ ح َ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حفیرة. ( اقرب الموارد ). رجوع به حفیرة شود.
حفائر. [ ح َ ءِ ] ( اِخ ) آبی است بنی قریظه را براه دست چپ حاجیان کوفه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال درخت فال درخت فال ورق فال ورق فال پی ام سی فال پی ام سی