حزوره

لغت نامه دهخدا

( حزورة ) حزورة. [ ح َ وَ رَ ] ( ع اِ ) پشته خرد. حزوارة. ج ، حزاور. حزاورة. ( منتهی الارب ). || ( ص ) کوتاه. ( مهذب الاسماء ).
حزورة. [ ح َ وَ رَ ] ( اِخ ) موضعی به مکه نزدیک باب الحناطین. نام بازاری به مکه که هنگام بزرگ کردن مسجدالحرام به داخل آن افزوده گشت. ( معجم البلدان ) ( امتاع الاسماع ص 395 ج 1 ) ( منتهی الارب ). || ( باب... ) دری از درهای مسجدالحرام.و رجوع به نزهةالقلوب مستوفی ( ج 3 ص 2 ) شود. یاقوت ازدارقطنی نقل کند که محدثان آن را با تشدید واو حَزَوَّرَة خوانده اند و این تصحیف است. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

موضعی بمکه نزدیک باب الحناطین نام بازاری بمکه که هنگام بزرگ کردن مسجد الحرام بداخل آن افزوده گشت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حزوره به فتح حاء و سکون زاء اسم مکانی می باشد. از آن در باب حج نام برده اند.
حزوره مکانی بین صفا و مروه است.
احکام حزوره
عمره گزاری که قربانی همراه خود آورده یا قربانی- به جهت کفاره صید و غیر آن- بر عهده اش آمده، واجب است قربانی را در مکه ذبح یا نحر کند. افضل مکانها در مکه برای کشتن قربانی حزوره است؛ لیکن به گفته برخی با توسعه مسجد الحرام، این مکان داخل در مسجد شده است؛ از این رو، در موقعیت جدید، عمل به استحباب یاد شده امکان ندارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال احساس فال احساس فال انبیا فال انبیا فال تاروت فال تاروت