لغت نامه دهخدا
گر اشارت نیست با چین جبین هم قانعیم
تیر تخشی زآن کمان ابروان ما را بس است.صائب ( از آنندراج ).تو گوئی چو شد تیر تخشش بلند
که کرده ست این ریشه در خاک بند.طاهر وحید ( از آنندراج ).از بس که گرم سوی عدویت روان شود
چون تیر تخش ناوک آتشفشان شود.سعید اشرف ( ایضاً ).