تنزیر

لغت نامه دهخدا

تنزیر.[ ت َ ] ( ع مص ) کم کردن ، یقال : نزر عطاءَه ُ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) کاستن ، کم گردانیدن .

فرهنگ عمید

۱. کم کردن.
۲. کم کردن بخشش و عطا.

فرهنگ فارسی

پاک کردن کسی را از چیزی یا پروردن آهو ماده بچه خود را ٠

ویکی واژه

کاستن، کم گردانیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم