تنبلیت

لغت نامه دهخدا

تنبلیت. [ تَم ْ ب َ ] ( اِ ) بار اندک بود که بر زبر بار بزرگ ببندند و آن راتملیت نیز خوانند. ( فرهنگ جهانگیری ). همان تملیت است. ( شرفنامه منیری ). || در بعضی فرهنگها تنگ بار مرقوم است. ( فرهنگ جهانگیری ). همان تملیت است بهر دو معنی. ( فرهنگ رشیدی ). رجوع به تملیت شود.

فرهنگ معین

(تَ بَ ) (اِ. ) = تملیت : ۱ - بار کوچکی که بر بار بزرگ بندند و گاه بر بالای چاروا نهند و بر روی آن سوار شوند. ۲ - یک لنگ بار، عدل .

فرهنگ عمید

= تملیت

ویکی واژه

تملیت:
بار کوچکی که بر بار بزرگ بندند و گاه بر بالای چاروا نهند و بر روی آن سوار شوند.
یک لنگ بار، عدل.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال انبیا فال انبیا فال تماس فال تماس فال ارمنی فال ارمنی