تناعم

لغت نامه دهخدا

تناعم. [ ت َ ع ُ ] ( ع مص ) تن آسان گردیدن و تن آسان نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ترفه. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

۱. آسان گشتن.
۲. نرم شدن.
۳. اظهار نرمی کردن.
۴. تن آسان شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب فال تک نیت فال تک نیت فال حافظ فال حافظ