تلبد

لغت نامه دهخدا

تلبد. [ ت َ ل َب ْ ب ُ ] ( ع مص ) درآمدن بعض پشم و مانند آن دربعضی و بهم چفسیدن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). برهم نشستن. ( آنندراج ). || سینه بر زمین نهادن مرغ و لازم گرفتن جای را ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || سخت گردیدن زمین به باران. || اندیشیدن و تفرس کردن. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

سخت گردیدن زمین به باران.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال کارت فال کارت فال شمع فال شمع فال چای فال چای