تعقیم

لغت نامه دهخدا

تعقیم. [ ت َ ] ( ع مص ) نازاینده گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نازا گردانیدن خدا کسی را. ( از اقرب الموارد ). || خاموش کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به عقیم شود.

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) عقیم کردن ، نازا ساختن .

فرهنگ فارسی

نازاساختن، عقیم گردانیدن، سترون کردن
( مصدر ) ۱ - عقیم کردن نازا ساختن سترون کردن . ۲ - ضد عفونی کردن میکروبها بوسیل. ضد عفونی ساختن شئ . جمع : تعقیمات .

ویکی واژه

عقیم کردن، نازا ساختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال رابطه فال رابطه فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال قهوه فال قهوه