بدایین

لغت نامه دهخدا

( بدآیین ) بدآیین. [ ب َ ] ( ص مرکب ) گمراه. بداخلاق. بدخوی کافر. زشت رفتار :
هم آنگه به بیژن رسید آگهی
که آمد بدست آن بدآیین رهی.فردوسی.شوی کار دیو بدآیین کنی
پس آنگاه بر دیو نفرین کنی.( گرشاسب نامه ).

فرهنگ عمید

( بدآیین ) بدکیش، گمراه، ملحد.

فرهنگ فارسی

( بد آیین ) ( صفت ) ۱ - بد مذهب . بد کیش . ۲ - گمراه. ۳ - بد اخلاق مقابل نیک آیین .
گمراه بد اخق بد خوی کافر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم