بادژنام

لغت نامه دهخدا

بادژنام. [ دِ ] ( اِ مرکب ) بمعنی بادژکام است که سرخی و بنفشی و کمودت روی باشد. ( برهان ). بادژفام. ( ناظم الاطباء ). سرخی مفرط که از غلبه خون بر رخ و سایر اندام ظاهر شود و سرخ باد نیز گویند. ( رشیدی ). رجوع به بادژ، بادژفام ، بادژکام ، بادژوام ، بادش ، بادشکام ، بادژبام ، بادشفام ، بادشنام ، بادشوام ، بادشم شود. || شراب لعلی. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). سرخ باد. ( شرفنامه منیری ). شراب سرخ. ( فرهنگ سروری ). || صفرا. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). سرخ باده و صفرا که بهندش پت گویند. ( شرفنامه منیری ) ( فرهنگ سروری ).

فرهنگ فارسی

شراب لعلی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال آرزو فال آرزو فال فرشتگان فال فرشتگان فال مارگاریتا فال مارگاریتا