دانشنامه اسلامی
آیا کسی که می داند آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسی است که نابیناست؟ تنها خردمندان پند می گیرند.
این آیة درباره حمزه عموی رسول خدا صلی الله علیه و آله و ابوجهل نازل گردیده و حمزه مردی شجاع و باهیبت و قدرت بود و قریش او را بزرگ می داشتند و احترام می کردند و از هیبت او می ترسیدند و در جاهلیت از محمد برادرزاده خویش سخت حمایت می کرد و او را به غایت دوست می داشت و از ترس او کسی را یارای آن نبود که به رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم صدمه و اذیتی رساند.
روزی حمزه به شکار رفته بود، ابوجهل در غیاب او از موقعیت استفاده کرد و به اذیت و آزار رسانیدن رسول خدا صلی الله علیه و آله پرداخت. حمزه چون مراجعت کرد. کنیز او گفت: آیا می دانی که در غیبت تو به محمد از ناحیه ابوجهل چه گذشت؟ حمزه پرسید: مگر چه کاری کرده است؟ کنیز گفت: او محمد را مضروب کرد و ناسزا گفت و زخمی به وی وارد آورد.
حمزه از این موضوع برآشفت و در پی ابوجهل روان گردید. او را با جماعتی از قریش یافت. قریش چون حمزه را با خشم دیدند از ترس متفرق گشتند. ابوجهل تنها ماند حمزه به او گفت: ای نامرد در غیاب من بر سر محمد چه آوردی؟ بعد از این گفتار به ابوجهل حمله برد و او را سخت مضروب نمود و کمانی که در دست داشت به سختی بر سر او کوفت و او را زخمی کرد سپس به خانه خدیجه آمد.
پیامبر چون عمّ خویش را به آن حالت دید فهمید که از جریان وی با ابوجهل خبر یافته است. فرمود: ای عمّ از این که ابوجهل به من صدمه زده، غمگین شده ای؟ ولی من اندوهگین نیستم و از یک کار تو شادمان خواهم گشت در صورتی که آن را برای من انجام دهی. حمزه گفت: یا محمد بگو آن کار چیست که هر چه بخواهی انجام خواهم داد. فرمود: ای عمّ اگر بگوئی «اشهد ان لا اله الّا اللّه و محمّد رسول اللّه» بسیار شادمان خواهم شد. حمزه به فوریت شهادتین بر زبان جاری ساخت و مسلمان گردید و از اسلام آوردن او صدها مسلمان مکه قویدل و خوشحال گشتند.