الفیدن

لغت نامه دهخدا

الفیدن. [ اَ دَ ] ( مص ) بمعنی الفاختن. ( فرهنگ جهانگیری ). مخفف الفنجیدن. ( فرهنگ نظام ).اندوختن و ذخیره کردن. گرد آوردن. کسب کردن. الفغدن. الفخدن. الفختن. الفاختن. الفنجیدن. الفنج. رجوع به الفغدن و الفنجیدن و الفاختن و فرهنگ انجمن آرا و برهان قاطع و آنندراج و فرهنگ نظام شود :
صورت علم ترا خود باید الفیدن بجهد
در تو ایزد آفریدست آنچه در کس نافرید.ناصرخسرو ( از جهانگیری ).

فرهنگ عمید

= الفنجیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت