اقتراض

لغت نامه دهخدا

اقتراض. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) وام گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). قرض گرفتن. قرض ستاندن. وام ستدن. ( تاج المصادر بیهقی ). وام بستدن. ( المصادر زوزنی ). || غیبت کسی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) وام گرفتن ، قرض کردن . ج . اقتراضات .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) وام گرفتن قرض کردن وام ستدن. جمع : اقتراضات .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اقتراض یعنی وام گرفتن و از آن به «استقراض» نیز تعبیر می‏شود که در باب قرض و به مناسبت در بابهایی مانند طهارت و حج آمده است.
وام گرفتن در اصل، جایز است، لیکن در صورت نیاز نداشتن، کراهت دارد.
استحباب وام گرفتن
در پاره‏ای موارد، مانند قرض گرفتن برای قربانی کردن، نظافت بدن با نوره، برآوردن نیاز مؤمنان و صدقه دادن، مستحب است.
وجوب وام گرفتن
در مواردی نیز که عمل واجبی مانند فراهم کردن آب برای وضو و غسل یا حفظ جان یا آبروی مؤمنی بر آن متوقّف است، واجب می‏شود.
حرمت وام گرفتن
...

ویکی واژه

وام گرفتن، قرض کردن.
اقتراضات.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم