استحداث

لغت نامه دهخدا

استحداث. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) نو گرفتن. ( تفلیسی ). نو آوردن. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). نو یافتن. ( منتهی الارب ). نو کردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). نو پیدا کردن. ( وطواط ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - تازه پیدا کردن . ۲ - نوآوردن . ج . استحداثات .

فرهنگ فارسی

نو آوردن، نوپیداکردن، نوخواستن، نوکردن
( مصدر ) ۱ - تازه یافتن . ۲ - نو آوردن نو پدید کردن . جمع استحداث

ویکی واژه

تازه پیدا کردن.
نوآوردن.
استحداثات.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال مکعب فال مکعب فال لنورماند فال لنورماند فال چوب فال چوب