اس اب

لغت نامه دهخدا

( آس آب ) آس آب. ( اِ مرکب ) آب آسیا. آسیای آبی.، ( آساب ) آساب. ( ع اِ ) ج ِ اِسب. مویهای برمکان و عانه یا موی شرم اندام.

فرهنگ معین

( آس آب ) (س ِ ) (اِمر. ) آسی که با آب گردد، آسیاب .

فرهنگ فارسی

( آس آب ) ( اسم ) آسی که با آب گردد آسیاب آسیا.
آسیای آبی
( آساب ) اسب مویهای بر مکان و عانه یا موی شرم اندام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال تخمین زمان فال تخمین زمان