ازرمگین

لغت نامه دهخدا

( آزرمگین ) آزرمگین. [ زَ ] ( ص مرکب ) آزرمگِن.

فرهنگ معین

( آزرمگین ) ( ~. ) (ص مر. ) باحیا، باشرم .

فرهنگ عمید

( آزرمگین ) ۱. باحیا، باشرم.
۲. شرمگین، شرمسار.

فرهنگ فارسی

( آزرمگین ) ( صفت ) ۱ - باحیا باشرم . ۲- مودب . ۳ - با فضیلت با تقوی .
آزرم گن
باحیا، باشرم، شرمگین، شرمسار، آزرمگن هم گویند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال کارت فال کارت فال انبیا فال انبیا